۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

صلا‏ح ، بى ادبي ست

هزار عقل وادب داشتم من اى خواجه

كنون كه مست و خرابم صلا‏ح بى ادبي ست

برچسب‌ها:

۱۳۸۹ مرداد ۸, جمعه

شعر یا آیه‎های جاهلی؟

از کتاب آفرینش و تاریخ مطهر بن طاهر مَقدسی

ترجمه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی = نشر آگه - چاپ اول بهار 1374 - ص 176 و 177

زید بن عمرو بن نُفیل:

تویی آن که از فضل و بخشایش پیغامگزاری آواز دهنده نزد موسی فرستادی / و بدو گفتی: با هارون نزد فرعون شوید و او را به خداوند بخوانید که سرکش شده است / و بدو بگویید آیا تویی که این آسمان را بی ستون بر افراشته‎ای تا این چنین استوار ایستاد. / و بدو بگویید آیا تویی که این آسمان را بی هیچ میخی همواری دادی تا این چنین ایستاد؟ / و بدو بگویید کیست که بامدادان خورشید را می‎فرستد تا سراسر زمین روشنایی گیرد. و بدو بگویید کیست که زمین و خاک را می‌رویاند و گیاه از آن می‎بالد و سر بر می‎کند؟


و او می‎گفت:

تسلیم شدم . ایمان آوردم به آن کس / که زمین با صخره‎های گران تسلیم اوست / زمین را بگسترد و چون دید بر آب ایستاد / کوهها را بر آن استوار کرد / و تسلیم شدم و ایمان آوردم به آن کس که / ابر تسلیم اوست آنگاه که بارانهای زلال و گورا را در خویش حمل می‎کند / و چون به سرزمینی کوچانده شود / فرمانبردار است و بر آنجا فرو میبارد.

درباره او نگاه کنید به مسلمانان قبل از اسلام و شرح حالى مختصر از حنفاء جزيرة العرب

=====================================================================

صرمة بن انس بن قیس :

از برای اوست که راهب نفس خویش را زندانی کرد، به مانند زندان یونس ، حال آنکه پیش از آن آسوده خاطر بود / و از برای اوست که یهودیان آیین موسی برگزیدند، و هر دینی و هر کار دشواری که پیش آمد / و از برای اوست که نصاری شّماس (خدمتگزار کلیسا) شدند و عیدها و جشنها به پا داشتند / و از برای اوست که حیوانات وحشی را در میان صخرهها و در سایه ریگ پشته‎ها می‎بینی.

درباره او نگاه کنید به شرح حالی مختصر از حنفاء جزیرة العرب

برچسب‌ها:

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

یك مترو هفتادصدم - سیمین بهبهانی

یک متر و هفتادصدم، افراشت قامت سخن‌ام

يك متر و هفتادصدم، از شعر ِ اين خانه من ام
يك متر و هفتادصدم ،پاكيزه‌گي، ساده‌دلي
جان ِ دل‌آراي ِ غزل، جسم ِ شكيباي ِ زن ام
زشت است اگر سيرت ِ من،خود را در او مي‌نگري
هي‌ها، كه سنگ‌ام نزني آينه ام، مي‌شكنم
از جاي برخيزم اگر ،پرسايه ام، بيدبُن ام
بر جاي بنشينم اگر ،فرش ِ ظريف ام، چمن ام
يك مغز و صد بيم ِ عسس، فكر است در چارقدم
يك قلب و صد شور ِ هوس، شعر است در پيرهن‌ام
بر ريشه‌ام تيشه مزن، حيف است افتادن ِ من
در خشك‌ساران ِ شما سبز ام، بلوط ام، كهن ام
اي جمله‌گي دشمن ِ من، جز حق چه گفتم به سخن
پاداش ِ دشنام ِ شما، آهي به نفرين نزنم
انگار من زادم‌تان، كژتاب و بدخوي و رمان
دست از شما گر بكشم، مهر از شما برنكنم
انگار من زادم‌تان، ماري كه نيش‌ام بزند
من جز مدارا چه كنم، با پاره‌ي ِ ِ جان و تن‌ام
هفتاد سال اين گُله جا، ماندم كه از كف نرود
يك متر و هفتاد صدم گورم به خاك ِ ِ وطن‌ام

برچسب‌ها:

۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

براي رضا سقايي - خنياگر لر

تکه‎اي از استاد ايرج رحمان پور : مِه او غم سرونه که مردِم میحَنِن سرِ قورِسونیا/ کِردِمِش وِ بیتی که دِ روزِ شادی بوحونَن جَوونیا











براي ديدن بقيه تصاوير به لرنیوز برويد

برچسب‌ها:

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

نمک گیر شب شدن

خطوط زیر در استقبال شعری از وبلاگ کافه مشق نوشته شد ، وسوسه‏ ای بود از جنس زیرو رو کردن ابیاتی از دیگر شاعران به جهت طبع آزمایی و مشارکت در ذوق ادبی شاید.

صدای گریه های مرا شنیدی و بیدار نشدی
خود را به خواب ناز زده بودی
و چشم نازک کردی تا
چشم های خیس‎ام را نبینی
تقصیر تو نبود ، شب نمک گیرت کرده بود
تا ترک خوردگی لبانم را
که مثل دردهایم
قاچ خورده بود
با نمی از دل شوره ات ؛ تر نکنی

برچسب‌ها:

۱۳۸۹ مرداد ۲, شنبه

RUMI II

اثری شنیدی و خوش ساخت از پدرام درخشانی با اجرایی زیبا و خوب از سینا سرلک
قطعات : 1)سر عشق 2)هوای عاشقی 3) چهار مضراب دشتی 4)آواز بختیاری /خدا دونه/ 5)دل بی‌قراره 6)آبشار آب سفید 7)زهی عشق 8)قطب منار 9)بیا تا گل برافشانیم
پدرام درخشانی از شنونده می‌خواهد برای شناخت بیشتر او قطعه‏‏ی ششم را با صدای هرچه بلندتر بشنود و اولین بار که آن را با صدای هرچه بلند تر شنیدم در مسیر الیگودرز به ازنا بودم در اردیبهشت ماه در وهمی از باران ، برف ، جاده و روشنایی آفتاب بعد از گذر از گداری و کمری از کوه، با کورش و رباب زمزمه‏اش کردیم و فریادش زدیم




گفتگو با پدرام درخشانی در خصوص این آلبوم را بخوانید


برای شنیدن آلبوم به اینجا سر بزنید اما اگر خوشتان آمد حتمن اصل آلبوم را بخرید


برچسب‌ها:

۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

آی نی زن


آی نی زن که تو را آوای نی برده است دور از ره٬ کجائی؟



... و به ره نی زن که دایم می نوازد نی٬ در این دنیای ابر اندود


پیکره نی نواز در کنار سی و سه پل اصفهان

برچسب‌ها:

۱۳۸۹ تیر ۲۶, شنبه

دو روایت از گل و بلبل در شاهنامه

تصویرعمومی در سپهر ادب فارسی از هم نشینی گل و بلبل مشابه چند بیت نخست است که در اینجا آورده شده اما در ابیات سری دوم - به ویژه در آنها که قرمز نوشته شده‌اند - با بیانی متفاوت از این هم نشینی روبر هستیم که کلیشه‎های مرسوم را درنوردیده است

شب تیره بلبل نخسبد همی / گل از بـاد و باران بجنبد همی

بخندد همی بلبل از هر دو آن / چو بر گل نشیند گشاید زبــان
بــه پالیز بلبل بنالـد همی / گل از ناله‌ی او ببالد همی


که داند که بلبل چه گوید همی / به زیر گل اندر چه موید همی

نگه کن سحر گاه تا بشنوی / ز بلبل سخن گفتن پهلوی

همی نالد از مرگ اسفندیار / ندارد بجز ناله زو یادگار



برچسب‌ها:

۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

شیرهای خیز برداشته از مزار

د ِ روزِ نَوَردِت وا سازِ شامیرزا/چنو ناله کِردِم که سنگ هم وریسا

«از زبان ایرج رحمانپور- خنیاگر رنج»



از این قطعه این گونه می‌فهمم که، شاعر از گونه‎ای غریب از گونه‎های «ناله سر کردن» یاد می‎کند که حکایت از چونان ناله‎ای دارد که به گاه نبرد به همراه صدای جادویی و سحر گونه‎ی ساز شامیرزا ناله‌ی شاعر با دمیدن روح به سنگ ، سنگ را هم بر می‎خیزاند.

با این پیش ذهنیت وقتی که وارد گورستان وردنجان شدم ، شیرهای سنگی گویی به مصداق ناله‎ی شاعر به گاه نبرد، از سنگ مزار بیرون جهیده بودند و گویی که آن سلحشور یا بزرگ در خاک خفته بودند که به پیشواز تو آمده‎اند ، پس به حرمت هرچه تمام تر گام پیش نهادم.

برچسب‌ها:

۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

شصت سال برآمد

شصت سال برآمد تا در جستجوی خدای بودم. پس آنگاه دانستم که اویم.- ابویزید بسطامی

برچسب‌ها:

۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

گونه ای از اجرای حدود در بین بخشی از مجوس

اما نکته جالبی که در باب «حدود» و اجرای آن در میان مجوس نقل می‌کند جالب است. می‌گوید هرکس دزدی کند و سه تن عادل بر دزدی او گواهی دهند و خود اقرار کند ، بینی و گوش او را می‌برند و این کار را «درویش»/«دروش» (پانویس کتاب) – می‌خوانند و تاوان آنچه به سرقت برده است از او گرفته می‌شود ، اگر بار دیگر دزدی کرد به دو گواه عدل کفایت می‌شود و تاوان آنچه به سرقت برده است از او گرفته می‌شود و آن علامتها را به جای یک گواه تلقی می‌کنند و در موضعی دیگر از بینی و گوش او بریدگی ایجاد می‌کنند. اگر بار سوم دزدی کرد یک گواه کافی است و تاوان آنچه به سرقت برده است از او گرفته می‌شود و در جای دیگری از گوش و بینی او بریدگی ایجاد می‌شود. حال اگر بار چهارم دزدی کرد بدون گواه هرچه مدعی خواستار آن شود باید بپردازد.

از مقدمه شفیعی کدکنی بر کتاب آفرینش و تاریخ مطهر بن طاهر مَقدسی

برچسب‌ها:

تاریخ مشترک ایرانیان و اعراب

--- در پایان این فصل (دوازدهم) بخشی از تاریخ مشترک ایرانیان و اعراب جنوب جزیره عربستان و یمن را می‌آورد و اطلاعات مهمی در باب وضع آنها ارائه می‌دهد و نشان می‌دهد که در میان اینان آیین مزدکی رواج داشته است.

... سپس به یاد کرد شرایع اهل جاهلیت می‌پردازد و می‌گوید در جاهلیت عرب همه ادیان وجود داشته و پیروان همه ادیان در میان ایشان بود‌اند و توضیح می‌دهد که «زندقه» و «تعطیل» در میان قریش و «آیین مزدکی» و «مجوسیت» در میان بنی تمیم و یهودیت و نصرانیت در بنوغسان و شرک و بت پرستی در دیگر قبایل ایشان بوده است.

از مقدمه شفیعی کدکنی بر کتاب آفرینش و تاریخ مطهر بن طاهر مَقدسی

برچسب‌ها:

پیدایش انسان به روایت بیدل

هیچ نقشی بی‌هیولا قابل صورت نشد

آدمی هم پیش از آن کآدم شود بوزینه بود – بیدل

برچسب‌ها: