۱۳۸۹ تیر ۴, جمعه

صمد بهرنگی و گلسرخی از دریچه‎ای دیگر

در استقبال از مطلبی درباره صمد بهرنگی در وبلاگ شکست سکوت


... من البته گناه همه این انحرافها و نارسائیها را نیز به پای رژیمی می‌نویسم که با کشتن آزادی و در انحصار خود گرفتن منابع معرفت و فرهنگ و... ، ما را از درک ضرور و نقد درست خویش نیز دور داشته بود. در آن گونه موقعیتها اساسا تفکر نیز ممتنع می‌شود. در آن دوره کمتر کسی در اردوی خودی تفکر و انتقاد می‌توانست بگوید داشتن و نداشتن یک عقیده سیاسی ، در آغاز ، نه اعتباری به یک اثرهنری می‌بخشد و نه از ارزش آن می‌کاهد. پس کسی نمی‌گفت بهرنگی معلم شریف و مبارز و مردم دوستی است که آرمانش برای تعلیم و تربیت کودکان فلک زده این جامعه و توزیع عادلانه فرهنگ در میان همه مردم ، به مراتب از داستان نویسی‌اش فراتر و نیرومند‎تر است. یا کسی نمی‌توانست به این جابه‎جاگیری توجه دهد که گلسرخی قهرمان پرشور و پاک باخته‎ای است ، اما شعرش هرگز به قدرت سرنوشتش نیست، بلکه به تبع از موقعیتش مطرح شده است.
ز کتاب : چشم مرکب - نواندیشی از نگاه شعر معاصر - محمدمختاری- انتشارات توس - ص 69

برچسب‌ها:

1 نظر:

Anonymous آ / ف گفت...

سلام
ممنون از اینکه همیشه به وبلاگم لطف داشته اید.

تا به زودی
...

۶ تیر ۱۳۸۹ ساعت ۴:۰۴  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی