۱۳۸۷ دی ۳, سه‌شنبه

دست افشانی حروف




حقیقتا آوای خط را باید از هفت نی حنجره تو شنيد، زيرا سفر در وزيدنِ واژه هاي تو، تركيب و تعادلي را رقم مي زند كه زائران زندگي را در نهايت به جانبِ ِبي جانبي طلب مي كند. خطِ خوشِ تو تبسم ترانه است، تبسمي كه خود كشيده الفبايِ فهم و فرهنگِ مردمِ ماست.
دقت کرده و دیده ام : رقصِ رنج و شعله ور شدنِ شادمانی ، تعبیر مشترک همه ترانه هایی ست که « بیژن » از ژرفایِ خاموشِ « چاه » به انحنای روشنِ چراغ و تماشا رسانده است. همین جاست که همسرایی حروف و در نقش نی و دانایی دوات ... دیدنی است: سرمه به چشمِ واژه کشیدن است، عبور ِ کاروانِ کلمات از واحه تکلیف است، خلعتِ برهنگی معنا در پرهیز از تکلف است.
حقیقتا خطِ خوابگزارِ تو در کشفِ معرفت، از پیچ و تاب تماشا، به قرارِ آرام ترنمی می رسد که خود مولودِ همخوانی شاعرانِ بزرگ سرزمین ماست. هم از الفِ امید تا یای یگانگی. نَی دواتِ نوشتن بیژن، چراغ و چکامه خط را به خوش ترین طرزِ ممکن طراز می بندد، طرز و طرازی که خود بیدار باش نهفته ترین خاطرات انسانِ ایرانی در قد کشیدن به نیتِ عشق است. از احضارِ اصوات در دست افشانی حروف تا دلنشینی لذت در حلقه واژه ها، تو رنگین ترین رویاها را رقم زده ای، چندان که آوای خط را تنها باید از هفت نی حنجره تو شنید. باری باورم این است که در این تکلم روشن، کلمه کم آورده ام، مولانا بیدل دهلوی حجت را تمام کرده است:
خواهی به دیده قدکش و خواهی به دل نشین
سروِ تو مصرعی ست که در هر زمین خوش است
سیدعلی صالحی – شهریور 1386
عکس بالا محمد سریر و بیژن بیژنی



برچسب‌ها:

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی