از کلیسا تا کرملین
شبح تهدید کننده بورژوازی روشنفکر و دخالت نظامی بیگانه
... این ملت چند ده میلیونی که حکام خودکامهاش با هزینه او ، میخواستند تجربیات عظیم برنامه پنجساله را برای خود فراهم آورند، در این هنگام ، بیرحمانه دستخوش رنج و محرومیت و قحط بود و استالین نتوانست این را انکار کند، تلاشهائی که در اجرای برنامه پنج ساله بکار رفت با نا کامی مواجه شده است و به راحتی میشد او را مسئول این عدم موفقیت دانست ، زیرا تنها اراده او بود که این حرکت را آغاز کرده و آنرا با سرعتی این چنین جنون آمیز به اینجا رساند.
استالین خود پی به خطری که متوجه او میشد برد و لزوم هجوم به موقع را درک کرد ، چرا که میدانست اثر بزرگش یعنی "استقرار سوسیالیسم" بمخاطره افتاده است.
دیکتاتور ناچار از همان وسیلهای کمک گرفت که دو سال پیشتر نیز با موفقیت مورد استفادهاش قرار گرفته بود ، این بار نیز میتوانست با همان وسیله اوضاع را از خطر نجات بخشد. او خواست به ملت محنت کشیده شوروی، با بهره برداری از نارضائی او ، به وی جسارت و اعتماد بخشد و او را از مقصودش برگردانده متوجه هدفی که خودش تعقیب میکرد سازد. او شبح تهدید کننده بورژوازی روشنفکر و دخالت نظامی بیگانه را به رخ مردم کشید و چنین به ملت فهماند که فرانسه و لهستان و انگلستان با هم علیه استقلال اتحاد شوروی هم پیمان شدهاند. همین مسئله یک بار طی دادرسی بزرگ "شختی" که از ژوئن تا ژوئیه 1928 در مسکو ادامه یافت ، مورد استفاده او قرار گرفت. آن حادثه یک دادرسی ایدئولوژیک و اجتماعی کاملا مشخصی بود که در حقیقت یک تظاهر سیاسی با دقت حساب شده هم میتوانست به شمار آید.
در آن هنگام تصور میشد که در "شختی" واقع در منطقه "دونتز" یک سازمان ضد انقلاب کشف شده است. طبق تشخیص جلسه علنی کمیته مرکزی و کمیسیون مرکزی کنترل ، این سازمان بورژوازی "با روشهای نو" مبارزهای را علیه دولت پرولتاریا تدارک میدید و تشکیل دهندگانش مالکان قدیم معادن و "متخصصان" دارای امتیاز بودند – با داشتن ارتباط با دولتمندان قدیم روسیه و بیگانه و جاسوسان نظامی خارجی ، آنها مشغول دگرگون ساختن وسایل دفاعی اتحاد شوروی و فراهم آوردن موجبات دخالت بیگانه علیه روسیه بودند.
در 13 آوریل ، قبل از گشایش دادگاه ، استالین شخصا سخنرانی درباره توطئه دونتز ایراد کد و ضمن آن ، او متخصصان بورژوازی منفور را متهم ساخت که در کار تحریک ایجاد یک بحران صنعتی با کمک خارجی هستند – البته اتهامی که او هرگز نتوانست جز با حرف زدن و اشاره آنرا به اثبات برساند – از پنجاه و سه نفر مهندس و تکنیسین متهم در این ماجرا ، 4 نفر به اعدام فوری ، هفت نفر به اعدام با مهلت و سی و هشت نفر به زندان از یک تا ده سال ، محکوم شدند و تنها چهار نفر تبرئه گردیدند.
تمام این دادرسی هدفش تحریک کارگران علیه متخصصان بورژوا بود که آنها را بعنوان دشمنان آشتی ناپذیر پرولتاریا معرفی میکرد و ضمنا قصدش ایجاد یک روحیه دسته جمعی بود که میخواست از آن به نفع رژیم بهره کشی کند.
در نوامبر 1930 دادرسی بی سابقهای ترتیب داده شد که با کمک آن استالین توانست از موقعیت متزلزلی نجات یابد. متهمان همچون بلاگردانانی که مسئول تمام ناکامیهای برنامه پنجساله بودند، معرفی شدند ، تا تمام نارضائیشان را متوجه آنان سازند.
از شختی به بعد "توطئه"هائی از این قبیل کم نبوده است. به این طریق در ماه مه 1929 سه مهندس متخصص که وابسته به سازمان "وردیتلی" بودند تیر باران شدند. در سپتامبر 1930 چهل و هشت بورژوا ، استادان اقتصاد و حدود بیست و سه افسر ارتش تسار وابسته به جامعه نجبای روسیه ، همچنین تولید کنندگان و مسئولان خواربار ، به اتهام فعالیتهای ضد شوروی و خرابکاری اعدام شدند.
از کتاب : از کلیسا تا کرملین "چگونه استالین به قدرت دست یافت؟" – نویسنده: کریستیان ویندکه - ترجمه : امیرهوشنگ کاوسی– انتشارات بنیاد گویا – چاپ اول تیر ماه 1363 –– تیراژ 4 نسخه
و ژوزف استالين در ويکيپديا مطلبی در خصوص او بخوانید.
... این ملت چند ده میلیونی که حکام خودکامهاش با هزینه او ، میخواستند تجربیات عظیم برنامه پنجساله را برای خود فراهم آورند، در این هنگام ، بیرحمانه دستخوش رنج و محرومیت و قحط بود و استالین نتوانست این را انکار کند، تلاشهائی که در اجرای برنامه پنج ساله بکار رفت با نا کامی مواجه شده است و به راحتی میشد او را مسئول این عدم موفقیت دانست ، زیرا تنها اراده او بود که این حرکت را آغاز کرده و آنرا با سرعتی این چنین جنون آمیز به اینجا رساند.
استالین خود پی به خطری که متوجه او میشد برد و لزوم هجوم به موقع را درک کرد ، چرا که میدانست اثر بزرگش یعنی "استقرار سوسیالیسم" بمخاطره افتاده است.
دیکتاتور ناچار از همان وسیلهای کمک گرفت که دو سال پیشتر نیز با موفقیت مورد استفادهاش قرار گرفته بود ، این بار نیز میتوانست با همان وسیله اوضاع را از خطر نجات بخشد. او خواست به ملت محنت کشیده شوروی، با بهره برداری از نارضائی او ، به وی جسارت و اعتماد بخشد و او را از مقصودش برگردانده متوجه هدفی که خودش تعقیب میکرد سازد. او شبح تهدید کننده بورژوازی روشنفکر و دخالت نظامی بیگانه را به رخ مردم کشید و چنین به ملت فهماند که فرانسه و لهستان و انگلستان با هم علیه استقلال اتحاد شوروی هم پیمان شدهاند. همین مسئله یک بار طی دادرسی بزرگ "شختی" که از ژوئن تا ژوئیه 1928 در مسکو ادامه یافت ، مورد استفاده او قرار گرفت. آن حادثه یک دادرسی ایدئولوژیک و اجتماعی کاملا مشخصی بود که در حقیقت یک تظاهر سیاسی با دقت حساب شده هم میتوانست به شمار آید.
در آن هنگام تصور میشد که در "شختی" واقع در منطقه "دونتز" یک سازمان ضد انقلاب کشف شده است. طبق تشخیص جلسه علنی کمیته مرکزی و کمیسیون مرکزی کنترل ، این سازمان بورژوازی "با روشهای نو" مبارزهای را علیه دولت پرولتاریا تدارک میدید و تشکیل دهندگانش مالکان قدیم معادن و "متخصصان" دارای امتیاز بودند – با داشتن ارتباط با دولتمندان قدیم روسیه و بیگانه و جاسوسان نظامی خارجی ، آنها مشغول دگرگون ساختن وسایل دفاعی اتحاد شوروی و فراهم آوردن موجبات دخالت بیگانه علیه روسیه بودند.
در 13 آوریل ، قبل از گشایش دادگاه ، استالین شخصا سخنرانی درباره توطئه دونتز ایراد کد و ضمن آن ، او متخصصان بورژوازی منفور را متهم ساخت که در کار تحریک ایجاد یک بحران صنعتی با کمک خارجی هستند – البته اتهامی که او هرگز نتوانست جز با حرف زدن و اشاره آنرا به اثبات برساند – از پنجاه و سه نفر مهندس و تکنیسین متهم در این ماجرا ، 4 نفر به اعدام فوری ، هفت نفر به اعدام با مهلت و سی و هشت نفر به زندان از یک تا ده سال ، محکوم شدند و تنها چهار نفر تبرئه گردیدند.
تمام این دادرسی هدفش تحریک کارگران علیه متخصصان بورژوا بود که آنها را بعنوان دشمنان آشتی ناپذیر پرولتاریا معرفی میکرد و ضمنا قصدش ایجاد یک روحیه دسته جمعی بود که میخواست از آن به نفع رژیم بهره کشی کند.
در نوامبر 1930 دادرسی بی سابقهای ترتیب داده شد که با کمک آن استالین توانست از موقعیت متزلزلی نجات یابد. متهمان همچون بلاگردانانی که مسئول تمام ناکامیهای برنامه پنجساله بودند، معرفی شدند ، تا تمام نارضائیشان را متوجه آنان سازند.
از شختی به بعد "توطئه"هائی از این قبیل کم نبوده است. به این طریق در ماه مه 1929 سه مهندس متخصص که وابسته به سازمان "وردیتلی" بودند تیر باران شدند. در سپتامبر 1930 چهل و هشت بورژوا ، استادان اقتصاد و حدود بیست و سه افسر ارتش تسار وابسته به جامعه نجبای روسیه ، همچنین تولید کنندگان و مسئولان خواربار ، به اتهام فعالیتهای ضد شوروی و خرابکاری اعدام شدند.
از کتاب : از کلیسا تا کرملین "چگونه استالین به قدرت دست یافت؟" – نویسنده: کریستیان ویندکه - ترجمه : امیرهوشنگ کاوسی– انتشارات بنیاد گویا – چاپ اول تیر ماه 1363 –– تیراژ 4 نسخه
و ژوزف استالين در ويکيپديا مطلبی در خصوص او بخوانید.
برچسبها: رونویسی از کتاب
1 نظر:
ایهالناس مسلمان کشییکیاز سرگرمیهای جدید برای کشورها و دولتهای مسلمان و غیره مسلمان شده. جالب اینجاست که دوستان عزیز آقای احمدی خره،چین و شوروی، قبل از شمارش آرای انتخابات به ایشون تبریک گفتند. کشور چین و شوروی یک ساعت بعد از انتخابات به آنترینژاد تبریک گفتند تو نگو اینها با هم یه قرارهایی دارند و آنهم سرگرمی هست که هر ستاشون دوست دارند و آن هم، مسلمان کشی. در ارومجی چین و در چچنیا شوروی و در ایران عزیز دولتها همه مشغول مسلمان کشیهستند.احمدینژاد ممکن که خایهٔ امریکا و انگلیس را نمیمالد ولی خوب خایهٔ چین و شوروی را ما چ میکند. هینماز جمعه داد میزنم مرگ بر یهودی و صهیونیست تو نگو پولدارترین ادمهایی که شوروی را اداره میکنند یهودی هستند. هر هفته میرم نماز جمعه داد میزنم مرگ بر امریکا و مرگ بر انگلیس تو نگو مسلمان کشهای اصلی، چین، شوروی و همین رئیس جمهور قلابی خودمون آقای احمقی خره جنایتکار هستند.
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم»
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی