۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

نمک گیر شب شدن

خطوط زیر در استقبال شعری از وبلاگ کافه مشق نوشته شد ، وسوسه‏ ای بود از جنس زیرو رو کردن ابیاتی از دیگر شاعران به جهت طبع آزمایی و مشارکت در ذوق ادبی شاید.

صدای گریه های مرا شنیدی و بیدار نشدی
خود را به خواب ناز زده بودی
و چشم نازک کردی تا
چشم های خیس‎ام را نبینی
تقصیر تو نبود ، شب نمک گیرت کرده بود
تا ترک خوردگی لبانم را
که مثل دردهایم
قاچ خورده بود
با نمی از دل شوره ات ؛ تر نکنی

برچسب‌ها:

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی