وکیل رعایای تاریخ/ رییس جمهوری امروز
نکته: این یادداشت از این رو در این روزها در وبلاگ آورده میشود که دو تن از نامزدهای ریاست جمهوری خود را به اقوام لر و بختیاری منصوب میدانند و سودای کریم خانی را در سر میپرورند. با ابراز صمیمانهترین احساسم نسبت به جناب دکتر رجبی ، شما را دعوت به خواندن میکنم.
مقدمه
شاید این یادداشت بهترین جای اشاره بدون تفسیر به ادامه حیات نام کریم خان زند در دو خیابان اصلی تهران و شیراز باشد. تصمیم به حفظ این نام نشان داد که مردم هیچ گلهای از کریم خان نداشتند. او در دوره اندوهباری از تاریخ ایران گام بر عرصه سیاست گذاشته بود و بیآنکه الگویی داشته باشد ، خود را وکیل رعایا نامیده بود و تردیدی نیست که اگر "حکومت جمهوری" را میشناخت خود را "رئیس جمهور" خوانده بود. او در دنیای بسیار ساده خود اندیشیده بود که فرمانروا وکیل مردم است و به اندیشه خود احترام گذاشته بود. بی گمان اگر جانشینان او این اندیشه را ، به صداقت خود کریم خان، دنبال میکردند، به مرور صحبت انتخابات نیز به میان میآمد...
وجود شخصیتی مانند لطف علی خان در خاندان زند نشان میدهد که امکان بارور شدن جوانه بارور کریم خان وجود داشته است. دریغ که آقا محمد خان قاجار این جوانه را در خاک و خون دفن کرد تا ابلهترین حکومتها را به مردم ما تحمیل کند. او کاخ گلستان را که کریم خان پی افکنده بود، به کوچکترین کشور جهان تبدیل کرد و جانشینانش هرجای ایران که بیرون از مرزهای کاخ گلستان بود، به اجاره فرزندان خود دادند و به هر تدبیری که بود دمار از روزگار "رعایا" برکشیدند... راستی را که قامت ایرانی در حساسترین دوره تاریخی ایران آنچنان خمید که هنوز هم عوارض آن به آسانی قابل زدودن نیست.
یکی دیگر از دلایل محبوبیت کریم خان زند خاطرات تلخ مردم از حکومت قاجارهاست و شاهزادگان بیشمارش. گویی ظلم قاجارها و پیشینیان کریم خان بر درخشش چهره او افزود. بدون تردید مورخ هم تحت تاثیر این سو و آن سوی تاریخ فرمانروایی کریم خان زند قرار میگیرد و چنین میشود که از او نگین انگشتری تاریخ میسازد.
از کتاب :
کریم خان زند و زمان او مقدمه
شاید این یادداشت بهترین جای اشاره بدون تفسیر به ادامه حیات نام کریم خان زند در دو خیابان اصلی تهران و شیراز باشد. تصمیم به حفظ این نام نشان داد که مردم هیچ گلهای از کریم خان نداشتند. او در دوره اندوهباری از تاریخ ایران گام بر عرصه سیاست گذاشته بود و بیآنکه الگویی داشته باشد ، خود را وکیل رعایا نامیده بود و تردیدی نیست که اگر "حکومت جمهوری" را میشناخت خود را "رئیس جمهور" خوانده بود. او در دنیای بسیار ساده خود اندیشیده بود که فرمانروا وکیل مردم است و به اندیشه خود احترام گذاشته بود. بی گمان اگر جانشینان او این اندیشه را ، به صداقت خود کریم خان، دنبال میکردند، به مرور صحبت انتخابات نیز به میان میآمد...
وجود شخصیتی مانند لطف علی خان در خاندان زند نشان میدهد که امکان بارور شدن جوانه بارور کریم خان وجود داشته است. دریغ که آقا محمد خان قاجار این جوانه را در خاک و خون دفن کرد تا ابلهترین حکومتها را به مردم ما تحمیل کند. او کاخ گلستان را که کریم خان پی افکنده بود، به کوچکترین کشور جهان تبدیل کرد و جانشینانش هرجای ایران که بیرون از مرزهای کاخ گلستان بود، به اجاره فرزندان خود دادند و به هر تدبیری که بود دمار از روزگار "رعایا" برکشیدند... راستی را که قامت ایرانی در حساسترین دوره تاریخی ایران آنچنان خمید که هنوز هم عوارض آن به آسانی قابل زدودن نیست.
یکی دیگر از دلایل محبوبیت کریم خان زند خاطرات تلخ مردم از حکومت قاجارهاست و شاهزادگان بیشمارش. گویی ظلم قاجارها و پیشینیان کریم خان بر درخشش چهره او افزود. بدون تردید مورخ هم تحت تاثیر این سو و آن سوی تاریخ فرمانروایی کریم خان زند قرار میگیرد و چنین میشود که از او نگین انگشتری تاریخ میسازد.
از کتاب :
نویسنده: دکتر پرویز رجبی
نشر ندا
چاپ سوم تابستان 1383
تیراژ 5000 نسخه
برای خواندن مطلبی پیرامون کتاب و جناب دکتر رجبی به ایشان سر بزنید.
و در وبلاگ آریانام مطلبی در خصوص لطف علی خان زند بخوانید.
برچسبها: رونویسی از کتاب
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی