۱۳۸۸ آبان ۲۶, سه‌شنبه

قرص نان

آقا ،‌ آقا ، آقا از اين قرصا مي‌خوام –
آقا ،‌آقا …
بچه ، كم شلوغ كن ، چه خبر ته ؟‌
آقا قرص مي خوام ،‌ آقا جلدش اينه ،‌آقا مامانم جلدشو داد گفت آقا از اينا بدين –
آقا تورو خدا زود باشيد –
آقا درد داره –

پول داري ؟‌

آره آقا ، يه دقيقه وايسيد - ، تو اين جيب … ، نه تو اين يكيه ، ايناهاش ، آقا تورو خدا زود باشيد ، بايد نونم بخرم –

خوب پس نسخه‌ات كو ؟

آقا مامانم جلدشو داد گفت آقا از اينا بدين ، گفت …

خيله خوب ، نمي‌خواد –

آقا مرسي –

آقا ، آقا يه دونه –

بچه بيا برو توصف –

آقا ما يه دونه مي خوايم برا مامانمون ،‌آقا مريضه –

بچه دروغ نگو –

آقا به خدا مريضه ، اينم قرصا شه –

آقا بش بديد بره گناه داره –

چيچي خانم گناه داره – اين جوري كار ياد مي‌گيره –

بابا بش بديد بره –

خيله خوب ، آقا شاطر يه دونه به‌اش بده ، اما فقط همين يه دفه باشه ها –

آقا مرسي اينم پولش –

مامان – مامان –
قرص – قرص –
مامان – مامان –
قرص – قرص –

آب – ليوان – سرفه – عينك – مشق – قرص - مامان – درد – خواب – ديكته – دفتركاهي – مداد سياه –

آن مرد داس دارد – بابا نان داد – آن مرد در باران آمد –

داس – ماه – نان – قرص – خواب – خواب – خواب –

خانوم اجازه ، مي‌گم – مامانمون - خانوم اجازه – خانوم ، مي‌گم – مامانمون – خانوم ، تورو خدا ، نزنيد – مامان – خانوم – مامان – خانوم –

دفعه‌ي آخرت باشه – وگرنه ، جريمه‌هات دو برابر مي‌شه –

نان – نان – نان – نان – نان –
مامان –
داس – داس – داس – داس – داس –
مامان –
مرد – مرد – مرد – مرد-
مامان –
بابا – بابا – بابا – بابا –
مامان –
قرص – درد- سرفه – ليوان – دفتركاهي – قرص – مداد سياه – خواب -
داريوش دوله – 18/08/81

برچسب‌ها:

2 نظر:

Anonymous بهزاد گفت...

حس عجیبی بهم داد ...
ممنون از نوشتت

۳۰ آبان ۱۳۸۸ ساعت ۴:۰۴  
Blogger Unknown گفت...

برام مثل یه فیلم کوتاه دوست داشتنی جذاب بود این نوشته!
با ارجاع به اون پست مینور که راجع به ابتذال هنر بود و می گفت روح نداره آثار هنری امروز، این پست شما سرشار از روح بود به نظرم.

۲۰ آذر ۱۳۸۸ ساعت ۵:۱۷  

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی