۱۳۸۷ آذر ۲, شنبه

به بهانه آوای باران




يك لحظه و يك ساعت دست از تو نمي دارم
زيرا كه تويي كارم زيرا كه تويي بارم
جان من و جان تو گويي كه يكي بوده است
سوگند بدين يك جان ، كز غير تو بيزارم
رفتم بر درويش گفتا كه «خدا يارت.»
گويي به دعاي او شد چون تو شهي يارم .

برچسب‌ها:

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی