خوشی آخر؟
خوشی آخر، بگو ای یار چونی؟ | از این ایام ناهموار، چونی؟ | |
به روز و شب مرا اندیشه توست | کز این روز و شب خون خوار، چونی؟ | |
از این آتش که در عالم فتادهست | ز دود لشکر تاتار، چونی؟ | |
در این دریا و تاریکی و صد موج | تو اندر کشتی پربار، چونی؟ | |
منم بیمار و تو ما را طبیبی | بپرس آخر که ای بیمار، چونی؟ | |
منت پرسم، اگر تو مینپرسی | که ای شیرین ِ شیرین کار، چونی؟ | |
وجودی بین که بیچون و چگونهست | دلا دیگر مگو بسیار، چونی؟ | |
بگو در گوش شمس الدین تبریز | که ای خورشید خوب اسرار، چونی؟ |
برچسبها: رونویسی از کتاب
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی