در آستین مرقع - بخش دوم
در آستین مرقع
مجموعه مقالات از بهار 55 تا خرداد 63
نوشته علی اکبر سعیدی سیرجانی
نشر پیکان
چاپ ششم :1386
تیراژ : 3000 نسخه
در ادامه به دو مقاله ی دیگر اشارهای خواهم داشت و یک مقاله را نیز عینن تایپ خواهم کرد.
مجموعه مقالات از بهار 55 تا خرداد 63
نوشته علی اکبر سعیدی سیرجانی
نشر پیکان
چاپ ششم :1386
تیراژ : 3000 نسخه
در ادامه به دو مقاله ی دیگر اشارهای خواهم داشت و یک مقاله را نیز عینن تایپ خواهم کرد.
بخش دوم :
مقالهی "بهانهای خطرناک" پرداختن به دفاعیهی آقای شیخ الاسلامی استاد وقت دانشگاه تهران است که در مقالهای از سید حسن تقی زاده به عنوان عامل تمدید کننده قرارداد نفت با استعمار انگلیس ، دفاع کرده و سعیدی سیرجانی مطلبی در خصوص دفاع بد آقای شیخ الاسلامی به شرح ذیل می نویسد:
آنچه مرا وادار به نوشتن این مختصر کرده است توجیهی است که تقی زاده برای عمل ناپسند خویش ، یعنی تمدید قرارداد نفت کرده است و استنادی که آقای شیخ الاسلامی به این بهامه نامعقول و توجیه ناموجه او نمودن است و نگرانیم آن است که استناد و دفاع آقای شیخ الاسلامی در این مورد مقبول مردم زودباور افتد و از آن بدتر وسیله ای شود برای دزدان و غارتگران و جنایتکارانی که در هر مجالی به جان ملت ما افتادهاند و با لطلیف حیل برای فردای حساب در پی بهانهای هستند که خود را مجبور بیاختیار قلمداد کنند و همه مسئولیت را بردوش دیگران افکنند. "
لازم به ذکر است اگرچه در خطوط بالا الفاظ دزدان و جانتکاران و غارتگران را میبرد اما در سطور قبل برای اینکه تکلیف من و توی خواننده را با سیدحسن تقی زاده و خود معلوم کند آورده است که :
"من تقی زاده صدر مشروطه را مردی آزادیخواه و قابل تکریم می دانم به شهادت سخنرانیهای سنجیده اش در مجلس اول و دوم و به حکم صفای نیتش در راه استقرار حکومت قانون. تقی زاده سالیان اخیر را نیز حرمت می نهم به پاس دستگیریهایش از جوانان مستعد و باهوش و ...
اما در مورد تقی زاده دوران رضاشاه ارکان اعتقاد و ارادتم متزلزل است. .... با تقی زاده عامل تمدید قرارداد نفت هم کاری ندارم و فعلا حسابش با کرامالکاتبین است."
باز می گردم به بحث بهانهی خطرناک و چند سطر از مکاتبات سعیدی سیرجانی با آقای شیخ الاسلامی ، سعیدی سیرجانی در این مقاله به اینکه کسی کاری را انجام بدهد و مسئولیتی را بر عهده بگیرد و بعد خود را ماموری معذور بداند تاخته و می نویسد: " اما توسل بدین حربه رایج و البته بی اثر که «من مسلوب الاختیار بودم ، برای کسی در این مملکت اختیار نبود و هیچگونه مقاومتی در مقابل اراده حاکم مطلق آن زمان نه مقدور بود و نه مفید ...» به نظر من ریاکارانهترین بهانهای است که آدمی بالاتر از حد متوسط ممکن است بدان متوسل شود و به همان درجه نیز دفاع از این بهانه و توجیه آن دفاعی نامعقول و نامقبول و برای سرنوشت یک مملکت و اخلاق عمومی یک ملت خطرناک است. ....
اگر بهانه نامعقول تقی زاده را بپذیریم که چون آلت فعل بوده است و نمی توانسته در مقابل اراده حاکم مطلق زمان مقاومت کند ، وسیله فرار خطرناکی داده ایم به دست هر جاه طلب فرمایهای که ممکن است روزی در این کشور هزاران جنایت بکند و وقتی ورق برگشت و خواستند به حسابش رسیدگی کنند خود را آلت فعل زمامدار زمان معرفی نماید.
اگر ملت ایران جویای آزادی و رفاه و سلامت است باید خط بطلان بکشد بر عبارات پوچ و نکبت باری از قبیل «برگذشتهها صلوات ...» ، «بر مرده نباید لگد زد» ، «گذشتهها گذشته است ...»
این فلسفههای غلط مایه بدبختی ملت ما شده است و پذیرفتن و توجیه بهانههای نامعقولی از این قبیل رنج آفرین نسل آینده ایران خواهد بود." - ص 156 و 157
در مقاله "تو بر اوج فلک" بخش های از - و در بخش پیوست کتاب متن کامل - جوابیهی آقای شیخ الاسلامی را که سعیدی سیرجانی به آنها اشاره میکند میخوانیم و آقای شیخ الاسلامی در خصوص سعیدی سیرجانی می نویسد:
"آقای سعیدی سیرجانی ... به عنوان یک نویسنده حرفهای که از فن و فلسفه تاریخ سر رشته ندارند ، نسبت به تاریخ معاصر ایران بالاعم ، و نسبت به شخص تقی زاده بالاخص مرتکب اجحاف و بیعدالتی آشکار شدهاند. .... از کسانی که وضع یک دوره استثنایی را شخصا درک نکردهاند و به قول معروف از روی معده سخن میگویند استدلالی بهتر از این نمی شود سراغ داشت... جنابعالی (یعنی سعیدی سیرجانی) از برکت صلههای سرشار بنیاد فرهنگ ایران ... "
سعیدی سیرجانی بعد از آنکه از خواننده عذر خواهی میکند که ناگزیرشده است تا که از خود بگوید ، چنین می نویسد:
من چهارده سال در بنیاد کار میکنم ، کاری که مورد تصدیق دوست و دشمن است. حال بیائید با هم معاملهای بکنیم به موجب این نوشته من مصالحه میکنم کلیه وجوهی را که در طول 14 سال به هرعنوانی که تصور بفرمائید از بنیاد دریافت کردهام ، به دریافتیهای فقط مشروع و آشکار شما در طول چهار سال اخیر از خزانه دولت.
می دانم دوره جوانمردی و شوالیهگری مرده است و «مردان روزگار» حتی جرات «دوئل مالی» هم ندارند ، و شما هم مرد این میدان نیستید. به این دلیل بر حالتان رحمت میآورم و پیشنهاد دیگری تقدیم حضورتان میکنم :
من در طول دوسال اخیر برای گسترش فرهنگ ایرانی و بازدید بخش فارسی دانشگاهها و ترتیب سمینارهای زبان فارسی در حدود 120 روز به کشورهای مصر ، ترکیه ، هند و پاکستان سفر کردهام و در هیچ یک از این مسافرتها – خوب گوشهایت را بازکن که حرف عجیبی میشنوی و میدانم به حکم تربیت و روحیهای که داری نمیتوانی قبولش کنی ، اما خوشبختانه هم مدیر عامل و ماموران و متصدیان امورمالی بنیاد حی و حاضرند و هم دفاتر و بودجه آن موجود ، آری در این سفرهای دور و دراز هرگز ، آری هرگز، دیناری بابت هزینه سفر و فوقالعاده خارج از کشور و پرداخت کرایه هتل و دیگر مخارج سفر دریافت نداشتهام. در هرکشوری برای حفظ حیثیت شغل و ملتم به بهترین هتلها رفتهام ودر این هتلها به کرات از استادان و دانشجویان این کشورها پذیرایی کردهام و همه این مخارج را از جیب خودم و از باقیمانده پول فروش خانهام پرداختهام ، و حاضر به قبول هیچ فوقالعاده و هزینه سفر و پاداشی نشدهام. این واقعیت را رسما و علنا در اینجا اعلام میکنم که هرکس مدعی و در مقام تردید است برود و تحقیق کند ، و اگر خلافش ثابت شد همه هستی مرا به عنوان ناز شصت تصرف نماید.
آنچه مرا وادار به نوشتن این مختصر کرده است توجیهی است که تقی زاده برای عمل ناپسند خویش ، یعنی تمدید قرارداد نفت کرده است و استنادی که آقای شیخ الاسلامی به این بهامه نامعقول و توجیه ناموجه او نمودن است و نگرانیم آن است که استناد و دفاع آقای شیخ الاسلامی در این مورد مقبول مردم زودباور افتد و از آن بدتر وسیله ای شود برای دزدان و غارتگران و جنایتکارانی که در هر مجالی به جان ملت ما افتادهاند و با لطلیف حیل برای فردای حساب در پی بهانهای هستند که خود را مجبور بیاختیار قلمداد کنند و همه مسئولیت را بردوش دیگران افکنند. "
لازم به ذکر است اگرچه در خطوط بالا الفاظ دزدان و جانتکاران و غارتگران را میبرد اما در سطور قبل برای اینکه تکلیف من و توی خواننده را با سیدحسن تقی زاده و خود معلوم کند آورده است که :
"من تقی زاده صدر مشروطه را مردی آزادیخواه و قابل تکریم می دانم به شهادت سخنرانیهای سنجیده اش در مجلس اول و دوم و به حکم صفای نیتش در راه استقرار حکومت قانون. تقی زاده سالیان اخیر را نیز حرمت می نهم به پاس دستگیریهایش از جوانان مستعد و باهوش و ...
اما در مورد تقی زاده دوران رضاشاه ارکان اعتقاد و ارادتم متزلزل است. .... با تقی زاده عامل تمدید قرارداد نفت هم کاری ندارم و فعلا حسابش با کرامالکاتبین است."
باز می گردم به بحث بهانهی خطرناک و چند سطر از مکاتبات سعیدی سیرجانی با آقای شیخ الاسلامی ، سعیدی سیرجانی در این مقاله به اینکه کسی کاری را انجام بدهد و مسئولیتی را بر عهده بگیرد و بعد خود را ماموری معذور بداند تاخته و می نویسد: " اما توسل بدین حربه رایج و البته بی اثر که «من مسلوب الاختیار بودم ، برای کسی در این مملکت اختیار نبود و هیچگونه مقاومتی در مقابل اراده حاکم مطلق آن زمان نه مقدور بود و نه مفید ...» به نظر من ریاکارانهترین بهانهای است که آدمی بالاتر از حد متوسط ممکن است بدان متوسل شود و به همان درجه نیز دفاع از این بهانه و توجیه آن دفاعی نامعقول و نامقبول و برای سرنوشت یک مملکت و اخلاق عمومی یک ملت خطرناک است. ....
اگر بهانه نامعقول تقی زاده را بپذیریم که چون آلت فعل بوده است و نمی توانسته در مقابل اراده حاکم مطلق زمان مقاومت کند ، وسیله فرار خطرناکی داده ایم به دست هر جاه طلب فرمایهای که ممکن است روزی در این کشور هزاران جنایت بکند و وقتی ورق برگشت و خواستند به حسابش رسیدگی کنند خود را آلت فعل زمامدار زمان معرفی نماید.
اگر ملت ایران جویای آزادی و رفاه و سلامت است باید خط بطلان بکشد بر عبارات پوچ و نکبت باری از قبیل «برگذشتهها صلوات ...» ، «بر مرده نباید لگد زد» ، «گذشتهها گذشته است ...»
این فلسفههای غلط مایه بدبختی ملت ما شده است و پذیرفتن و توجیه بهانههای نامعقولی از این قبیل رنج آفرین نسل آینده ایران خواهد بود." - ص 156 و 157
در مقاله "تو بر اوج فلک" بخش های از - و در بخش پیوست کتاب متن کامل - جوابیهی آقای شیخ الاسلامی را که سعیدی سیرجانی به آنها اشاره میکند میخوانیم و آقای شیخ الاسلامی در خصوص سعیدی سیرجانی می نویسد:
"آقای سعیدی سیرجانی ... به عنوان یک نویسنده حرفهای که از فن و فلسفه تاریخ سر رشته ندارند ، نسبت به تاریخ معاصر ایران بالاعم ، و نسبت به شخص تقی زاده بالاخص مرتکب اجحاف و بیعدالتی آشکار شدهاند. .... از کسانی که وضع یک دوره استثنایی را شخصا درک نکردهاند و به قول معروف از روی معده سخن میگویند استدلالی بهتر از این نمی شود سراغ داشت... جنابعالی (یعنی سعیدی سیرجانی) از برکت صلههای سرشار بنیاد فرهنگ ایران ... "
سعیدی سیرجانی بعد از آنکه از خواننده عذر خواهی میکند که ناگزیرشده است تا که از خود بگوید ، چنین می نویسد:
من چهارده سال در بنیاد کار میکنم ، کاری که مورد تصدیق دوست و دشمن است. حال بیائید با هم معاملهای بکنیم به موجب این نوشته من مصالحه میکنم کلیه وجوهی را که در طول 14 سال به هرعنوانی که تصور بفرمائید از بنیاد دریافت کردهام ، به دریافتیهای فقط مشروع و آشکار شما در طول چهار سال اخیر از خزانه دولت.
می دانم دوره جوانمردی و شوالیهگری مرده است و «مردان روزگار» حتی جرات «دوئل مالی» هم ندارند ، و شما هم مرد این میدان نیستید. به این دلیل بر حالتان رحمت میآورم و پیشنهاد دیگری تقدیم حضورتان میکنم :
من در طول دوسال اخیر برای گسترش فرهنگ ایرانی و بازدید بخش فارسی دانشگاهها و ترتیب سمینارهای زبان فارسی در حدود 120 روز به کشورهای مصر ، ترکیه ، هند و پاکستان سفر کردهام و در هیچ یک از این مسافرتها – خوب گوشهایت را بازکن که حرف عجیبی میشنوی و میدانم به حکم تربیت و روحیهای که داری نمیتوانی قبولش کنی ، اما خوشبختانه هم مدیر عامل و ماموران و متصدیان امورمالی بنیاد حی و حاضرند و هم دفاتر و بودجه آن موجود ، آری در این سفرهای دور و دراز هرگز ، آری هرگز، دیناری بابت هزینه سفر و فوقالعاده خارج از کشور و پرداخت کرایه هتل و دیگر مخارج سفر دریافت نداشتهام. در هرکشوری برای حفظ حیثیت شغل و ملتم به بهترین هتلها رفتهام ودر این هتلها به کرات از استادان و دانشجویان این کشورها پذیرایی کردهام و همه این مخارج را از جیب خودم و از باقیمانده پول فروش خانهام پرداختهام ، و حاضر به قبول هیچ فوقالعاده و هزینه سفر و پاداشی نشدهام. این واقعیت را رسما و علنا در اینجا اعلام میکنم که هرکس مدعی و در مقام تردید است برود و تحقیق کند ، و اگر خلافش ثابت شد همه هستی مرا به عنوان ناز شصت تصرف نماید.
از همین جا بخوانید :
خرید اینترنتی کتاب :
برچسبها: رونویسی از کتاب
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی