۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

نیچه و تنها خدایی که نمرده است

تنها بدان خدایی ایمان دارم که رقص بداند.
نیچه - کتاب چنین گفت زرتشت - ترجمه داریوش آشوری - چاپ هجدهم 1381 - انتشارات آگاه - ص 53

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

چریکه


برگرفته از کتاب : داستانهای ایرانی – نوشته احمد تمیم داری – حوزه هنری – تهران 1377 – چاپ اول

آوازی است که در ضمن آن قصه یی تعریف می شود و به گونهء معمول با موسیقی و حرکات موزون همراه است. ویژگی های این نوع ادبی را این گونه می توان برشمرد:
الف . داستان ناگهانی و بدون مقدمه شروع می شود.
ب . زبان داستان بسیار ساده است.
ج . داستان به طریق گفتگو و کردار بیان می شود.
د. مضمون داستان در بیشتر موارد سوگ آور ( Tragic ) است . البته داستانهای شادی آور (Comic) نیز در این نوع وارد شده است.
ه . در این نوع داستان راوی یا خواننده از بند تکراری استفاده می کند، همچون بندی که در ترجیع بند تکرار می شود.
و . چریکه به گونه معمول از یک بخش تشکیل می شود. حوادثی که منجر به بحران می شوند به سرعت و پشت سرهم می آیند. به جزئیات داستان و عواملی که داستان را احاطه می کند کمتر پرداخته می شود. عنصر نمایشی یا جنبه نمایشی در آن بسیار قوی است.
برای دانستن از او اینجا را بخوانید

برچسب‌ها:

۱۳۸۸ دی ۱۶, چهارشنبه

شگرفترین و زیانبارترین فاجعۀ آفرینش رخ داد

« در آغاز ، جهان روشنی و تیرگی ، سرزمین نیروهای مزدایی و اهریمنی ، نیکی و بدی ، آسمان و زمین ازهم جدا بود . سرزمین فروغ از نیمروز (جنوب) به سرزمین تیرگی می رسد . روزگاری نیروهای تاریکی ، دیوان به سالاری اهریمن ، به سرزمین روشنی تاختند . اهریمن در پیکرۀ ماری سهمگین از فرود به سرزمین «اورمزد» راهی جست . دیوان از هر سوی ، چونان انبوهی از مگسان به آفرینش پاک تاختند ، آن را به تباهی کشیدند ، آلودند . آسمان تیرگی گرفت ، آب پاک از گوارایی بی بهره شد ، زمین را جانداران گزنده و آزار گر ، «خرفستران» فروپوشیدند ، گیاهان رخشان پژمردند ، «ایوک دات» ، گاو نخستین و «گیومرث» ، نخستین مرد ، ازمیان رفتند ، بدین سان شگرفترین و زیانبارترین فاجعۀ آفرینش رخ داد ، نیکی با بدی درآمیخت ، .... بدین سان گومیچشن ، زمانه رنج و اندوه و آزار، بستر نابودی و مرگ آغاز گرفت.
* ازگونه ای دیگر – میرجلال الدین کزازی - چاپ اول – نشرمرکز – تهران 1368 صفحه 4 *


« در ازل ، هرمزد بود و اهریمن ؛ یکی در روشنایی لایتناهی بر فراز ، و دیگری در تاریکی بی پایان ، در فرود . هرمزد ، دارندۀ علم مطلق ، ازبودن اهریمن و آمیختگی دو آفرینش و نبرد آینده آگاهی داشت. پس آفرینش را که ابزار جدائی فرجامین است ، به مینوئی بیافرید . سه هزار سال از آفرینش مینوئی هرمزد گذشت که تازش اهریمن سرگرفت . در آغاز تازش ، اهریمن دیوان را ساخت و به جهان روشن بر تاخت . هرمزد زمان کارزار را به نه هزار سال پیمان نهاد و با سرودن «اهونور» او را باز به تاریکی مدهوش افکند ، به سه هزار سال .راندن اهریمن جز به روائی آفرینش نشود و آفرینش جز به زمان رواج نیابد و با خلق زمان ، ناگزیر هردو آفرینش ، پدید می آیند : آفریدگان هرمزد و آفریدگان اهریمن . پس هرمزد زمان بیکران را کرانمندی بخشید و تن آفریدگان خویش را از روشنائی پدید آورد و نیز وای ِ درنگ خدای ، خدای جنگ و مکان ، را که ابزار آفرینش است . اهریمن ، به مقابله ، تن خاکستری تباه آفریدگان خویش را ساخت و در برابر هر آفریدۀ نیک ِ هرمزد ، به خلقی زشت و پلید دست یازید . هرمزد جهان را از قوه به فعل درآورد و به بهری از آفرینش مینوئی خویش صورت مادی و گیتی داد . هنگامی که آفریدگان را به مینوئی آفرید ، چون مادر بود و هنگام خلقت گیتی ، چون پدر ». *پژوهشی در اساطیر ایران – مهرداد بهار- چاپ چهارم – انتشارات آگاه – تهران 1381 صفحه 31 *

یادداشت: این پست در شامگاه پنجشنبه 16/10/88 تکمیل شد.

برچسب‌ها: