شعر امروز میخواهد
از کتاب : چشم مرکب - نواندیشی از نگاه شعر معاصر - محمدمختاری- انتشارات توس - شناسنامه کتاب
... خطابه ، زبان جدال ماست با دیگران ، اما شعر جدال ماست با خود .
به قول پل ریکور « شعر زبانی است چند آوایی که در برابر تک آوایی زبان علم و سیاست قرار دارد.»
شعر امروز میخواهد بر ساختهایی که به وفوردیده میشده است و میشود، در عمق و نهاد بشورد. زیرا میخواهد خود و دیگری را که باز پیچیده در «خود» است مخاطب خویشتن سازد. دیگری را تنها به گونه خویشتن ، و گرفتار یا در گیر چون «خویش» در یک هزارتوی درد آمیز و مبتلا بازیابد. میکوشد در همان موقعیت برابر، و به تساوی با شأن و حضور و قدرت و حق خود به او بنگرد. جای خود و دیگری را در عمق با هم عوض کند. در عمق فرهنگ به نجوا و گفتگو پردازد. در اعماق خویشتن، رابطه دیرینه شبان - رمگی را وانهد، و بشکند. از ساخت استبدادی به درک حضور دیگری برسد. تنها همان فاصلهای را که خود با سخن دارد ، برای دیگری یا خواننده نیز در نظر گیرد یا بپسندد. در چنین موقعیتی دیگر آدم بر سر کسی هوار نمیکشد. خود را جدا نمیانگارد. فقط گناه دیگران را نمیبیند. همه کاسه کوزهها را تنها سر دیگری نمیشکند. دیگری را در آن پایین مورد خطاب و عتاب قرار نمیدهد. از موضع خود مطلق ، دیگری را به عمل و یا به گفتار نمیخواند. به صراحت یا در لفافه نیز نمیگوید آهای رمگان و کوچکان و پیروان و حتی همرزمان و مردمی که سخت نیازمند راهنمایی هستید! با شما هستم! آمدهام اینجا و آنجایتان را اصلاح کنم. حالم از همه چیزتان به هم میخورد. حواستان را جمع کنید. و آنچه را من میبینم ببینید تا رستگار شوید. باور کنید در بسیاری از نوشتهها و گفتارهای همین چهار دهه نیز میتوان بدتر از این گونه بیانها را هم ، خواند و دید. هم اکنون در بخش قابل توجهی از جامعه ما چنین وضعی برقرار است. به همین سبب نیز شعر امروز از آن فاصله میگیرد ، تا به گفت و شنید در اعماق برسد.
شعر امروز میخواهد بر ساختهایی که به وفوردیده میشده است و میشود، در عمق و نهاد بشورد. زیرا میخواهد خود و دیگری را که باز پیچیده در «خود» است مخاطب خویشتن سازد. دیگری را تنها به گونه خویشتن ، و گرفتار یا در گیر چون «خویش» در یک هزارتوی درد آمیز و مبتلا بازیابد. میکوشد در همان موقعیت برابر، و به تساوی با شأن و حضور و قدرت و حق خود به او بنگرد. جای خود و دیگری را در عمق با هم عوض کند. در عمق فرهنگ به نجوا و گفتگو پردازد. در اعماق خویشتن، رابطه دیرینه شبان - رمگی را وانهد، و بشکند. از ساخت استبدادی به درک حضور دیگری برسد. تنها همان فاصلهای را که خود با سخن دارد ، برای دیگری یا خواننده نیز در نظر گیرد یا بپسندد. در چنین موقعیتی دیگر آدم بر سر کسی هوار نمیکشد. خود را جدا نمیانگارد. فقط گناه دیگران را نمیبیند. همه کاسه کوزهها را تنها سر دیگری نمیشکند. دیگری را در آن پایین مورد خطاب و عتاب قرار نمیدهد. از موضع خود مطلق ، دیگری را به عمل و یا به گفتار نمیخواند. به صراحت یا در لفافه نیز نمیگوید آهای رمگان و کوچکان و پیروان و حتی همرزمان و مردمی که سخت نیازمند راهنمایی هستید! با شما هستم! آمدهام اینجا و آنجایتان را اصلاح کنم. حالم از همه چیزتان به هم میخورد. حواستان را جمع کنید. و آنچه را من میبینم ببینید تا رستگار شوید. باور کنید در بسیاری از نوشتهها و گفتارهای همین چهار دهه نیز میتوان بدتر از این گونه بیانها را هم ، خواند و دید. هم اکنون در بخش قابل توجهی از جامعه ما چنین وضعی برقرار است. به همین سبب نیز شعر امروز از آن فاصله میگیرد ، تا به گفت و شنید در اعماق برسد.
برچسبها: رونویسی از کتاب